مسکن

۱۸میلیون ایرانی در تله فضایی گرفتار شدند

 نه تعریف دقیقی از حاشیه نشینی وجود دارد و نه برآورد دقیقی از آن شده است. اما وزارت کشور حاشیه نشینی ۱۸ میلیون نفر را در گزارشی اعلام می‌کند که احمد میدری معاون سابق رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در گفت‌وگو با اقتصاد آنلاین آن را مبنا قرار می‌دهد. 

با این وجود کارشناسان معتقدند این عدد در یک سال گذشته افزایش یافته است به طوری که فرشاد مومنی کارشناس اقتصادی معتقد است یک چهارم جمعیت کشور حاشیه نشین شده‌اند.

بخشی از برآوردهای این گزارش به نقل از معاونت سابق رفاه مربوط به سال ۱۳۹۸ و برخی با به روزرسانی صورت گرفته مربوط به سال گذشته است. اما با توجه به شیوع کرونا، بیکاری ناشی از تعطیلی کسب و کار، اثر تحریم ها، تورم ۴۰ درصدی و رشد شدید قیمت مسکن و اجاره بها، به نظر می‌رسد شرایط از آنچه در این گزارش به آن اشاره می‌شود وخیم تر است.

وقتی از فقر مسکن صحبت می‌کنیم منظورمان سکونت خانواده‌ها در مناطق زاغه نشین و غیررسمی است و یا به خانوارهایی اشاره داریم که در مسکن نامناسب به لحاظ قیمت، کیفیت و میزان فضا زندگی می‌کنند.

احمد میدری معاون سابق رفاه می‌گوید آمار حاشیه نشینی از سوی مراکز آماری محاسبه نمی‌شود چون اساسا تعریف مشخصی از حاشیه نشینی وجود ندارد. زمانی می‌توانیم اعداد را صریح اعلام کنیم که مرکز آمار بر اساس تعاریف مشخص شده، در سرشماری‌ها تعداد حاشیه نشین‌ها را محاسبه کرده باشد. با این حال وزارت کشور آماری را تخمین زده که از ۶ میلیون تا ۱۸ میلیون نفر حاشیه نشین در کشور را گزارش می‌کند.

وقتی از وظایف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در این حوزه می‌پرسم به گزارش هایی اشاره می‌کند که معاونت رفاه وزارتخانه تهیه کرده و برای وزارت راه و شهرسازی فرستاده تا برای خانوارهای بدمسکن برنامه‌ریزی صورت گیرد.

در گزارش هایی که این معاونت آماده کرده، اعدادی وجود دارد که چهره تازه‌ای از وضعیت محرومیت در بخش مسکن را نشان می‌دهد. برخی از محاسبات به این قرار است: 

*سهم مسکن در هزینه خانوارهای ایران در سال ۱۳۹۸، ۲۷.۴ درصد بوده که این مقدار از متوسط کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی با ۱۷.۴ درصد بسیار بالاتر است.

*۳۶ درصد از خانوارهای ایرانی مسکن مقرون به صرفه ندارند در حالی که متوسط جهان ۲۰ درصد است.

*تهران در صدر لیست شهرهایی است که مسکن مقرون به صرفه ندارد. اعداد نشان می‌دهد ۷۹ درصد تهرانی‌ها دارای مسکن مقرون به صرفه نیستند.

*طول دوره خانه دار شدن ایرانی‌ها ۲۴.۴ سال است که این زمان تقریبا ۲.۵ برابر متوسط جهانی است.

*در سال ۱۳۹۸ حدود ۲۰ درصد از خانوارهای کشور بدمسکن هستند. یعنی حداقل یکی از محرومیت‌ها در مسکن را اعم از مکان استقرار، هزینه بالای مسکن، کیفیت نامناسب و یا فضای ناکافی را دارند.

*بالاترین نرخ بدمسکنی در کشور را استان‌های هرمزگان، سیستان و بلوچستان و گیلان به ترتیب با ۶۳، ۵۷ و ۵۱ درصد و پایین‌ترین را البرز و تهران با ۵.۴ درصد دارند.

*۳۰ درصد فقرا بدمسکن هستند و ۴۱ درصد از آنها از مسکن مقرون به صرفه برخوردار نیستند.

*۲۴.۳۷ درصد از خانوارهای دارای کودک در مسکن استیجاری زندگی می‌کنند که این مقدار برای خانوارهای بدون کودک ۱۳.۸۹ درصد است.

دولت پول نداشت، برنامه‌های حمایتی اجرا نشد

میدری در ادامه از کارهایی که معاونت رفاه در دوره او انجام داده می‌گوید و می‌افزاید: وزارت رفاه در زمینه کاهش فقر مسکن گزارش هایی را به مسئولان داده است تا مسئولان حوزه مسکن برنامه هایی را برای کاهش فقر مسکن پیش‌بینی کنند. 

او تاکید می‌کند: موضوعاتی که در حوزه وزارت رفاه دنبال می‌شد مسکن معلولین و مسکن اجتماعی برای کارگران بود. برنامه هایی پیشنهاد شد و در ابعاد کوچکی با همکاری وزارت مسکن و سازمان تامین اجتماعی انجام شد که به دلیل مشکلات مالی دولت چندان گسترش پیدا نکرد.

بر اساس تعاریف جهانی، حدود ۲۰ درصد از خانوارهای کشور بدمسکن بوده یعنی حداقل یکی از محرومیت‌های مسکن را دارا هستند. که این مقدار در مناطق شهری ۱۲ و در مناطق روستایی ۴۳ درصد است. بالاترین نرخ بدمسکنی در کشور شامل استان‌های هرمزگان، سیستان و بلوچستان و گیلان بوده و همچنین از میان شاخص‌های محرومیت مسکن شایع‌ترین شاخص مصالح بی‌دوام است. 

سیستان و بلوچستان با نرخ ۳۲.۸ درصد بالاترین نرخ فقر شدید مسکن و تهران با حدود صفر درصد، کمترین نرخ فقر شدید مسکن را داراست. همچنین نرخ عدم برخورداری از مسکن مقرون به صرفه و بدمسکنی به طور معناداری در بین فقرا و خانوارهای زن سرپرست خانوار بالاتر است.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا