سناریوهای پاسخ به حمله تروریستی دمشق
حمله جنگنده اف- ۳۵ ارتش اسرائیل به بخش کنسولی ساختمان سفارت ایران در دمشق و کشته شدن جمعی از فرماندهان و مستشاران نیرو قدس سپاه پاسداران سبب شده است تا فصل تازهای از مناقشه میان تهران- تلآویو آغاز شود. در نخستین ساعات این اقدام تروریستی نه تنها بخش بزرگی از تحلیلگران ایرانی بلکه حتی رسانهها- اندیشکدهها غربی از احتمال پاسخ متقابل تهران سخن میگفتند. نکته کلیدی در این روند آن است که اگر پاسخ نهادهای نظامی ایران در سطح اقدام صهیونیستها باشد آنگاه احتمال گسترش دامنه جنگ به سراسر جغرافیای خاورمیانه عربی افزایش پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی برای ترمیم بازدارندگی خود در حوزه شامات و در عین جلوگیری از آغاز جنگ گسترده در نوار غزه گزینههای محدودی پیشرو خود دارد. در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا با بررسی سناریوهای ممکن در خصوص پاسخ احتمالی ایران به حمله اسرائیل، الزامات تامین حداکثری منافع و امنیت ملی را نیز در نظر بگیریم.
پیچیدهتر شدن معمای امنیت در منطقه خاورمیانه
پاسخ متقابل
نخستین سناریو مورد بررسی در این متن، پاسخ هم سطح و متوازن ایران به حمله یکم آوریل است. در این سناریو جمهوری اسلامی و هم پیمانان آن در منطقه غرب آسیا تصمیم میگیرند تا به صورت انفرادی یا در قالب عملیات ترکیبی حملاتی را علیه مراکز دیپلماتیک، مراکز حساس داخل سرزمینهای اشغالی و حتی ترور شخصیتهای سیاسی، نظامی و امنیتی اسرائیل برنامه ریزی کنند. به گزارش سیبیاس نیوز دادههای اطلاعاتی جمع آوری شده از سوی آمریکا حاکی از آن است که ایران در حال برنامه ریزی برای حمله به وسیله پهپادهای شاهد و موشکهای کروز است. علاوه بر این برخی منابع عربی مدعیاند که ایران و نیروهای مقاومت در حال انتقال تجهیزات خود از دیرالزور به سه منطقه در جنوب غربی سوریه یعنی سویدا، درعا و قنیطره و اطراف مرز مشترک با فلسطین اشغالی هستند. با فرض صحت اخبار منتشر شده از سوی منابع یاد شده، ایران در حال وارد شدن به مسیری است که بالاترین سطح ریسک را داشته و ممکن است سبب آغاز کارزاری کم سابقه در منطقه غرب آسیا گردد.
برخی منابع غربی از پیام تهران به واشنگتن مبنی بر حتمی بودن پاسخ به اسرائیل خبر دادند
اقدام هم سطح ایران میتواند سبب بازکردن درب جعبه پاندورا و تحقق سناریو «روز قیامت» برای تهران- تلآویو شود. طی روزهای اخیر برخی تحلیلگران با رد هرگونه اقدام شتاب زده بر این اعتقادند که «بی بی» قصد دارد تا ناکامیهای میدانی در جنگ غزه را از طریق گسترش دامنه جنگ به سمت حزب الله لبنان و ایران جبران نماید. رسپانسیبل استیت کرافت در مطلبی به قلم پل پیلار معتقد است هدف از حمله دمشق آن است که اسرائیل بتواند با تشدید سطح تنشها در خاورمیانه دولت بایدن را مجبور به مداخله و حمله مستقیم به ایران کند. جان میرشایمر تئوریسین برجسته مکتب رئالیسم تهاجمی نیز با بیان دیگری معتقد است که حمله دمشق تلاشی از سوی نتانیاهو برای جبران فاجعه غزه میباشد. در چنین دیدگاهی ایران به جای وارد شدن به تله اسرائیل باید با خویشتن داری تحولات میدانی را رصد و به گونهای حمله تروریستی دمشق را پاسخ دهد که نتانیاهو با دست آویز قرار دادن آن امکان تشدید حملات علیه منافع حیاتی ایران را نداشته باشد. در این روند تهران میتواند طیف وسیعی از گزینههای نظامی، امنیتی و سایبری برای پاسخ به ضربه تلآویو در نظر بگیرد.
تداوم صبر استراتژیک
برخلاف نگاه نخست گروهی از تحلیلگران حمله نتانیاهو را در قالب تئوری «مرد دیوانه» و «بازی جوجه» تفسیر میکنند و معتقدند که اگر ایران به حمله دمشق پاسخ دهد وارد بازی شده است که در نهاتی به ضرر منافع تهران تمام خواهد شد. در این نگاه اگر نیروهای مسلح ایران با همراهی محور مقاومت به اسرائیل پاسخ دهند باید آماده تنش «پینگ پنگی» میان دو طرف منازعه به گونهای باشیم که صهیونیستها به راحتی عمق خاک ایران را هدف قرار داده و با تکیه بر بازدارندگی هستهای نگرانی در خصوص تشدید حملات مقاومت نخواهد داشت. برهمین اساس لازم است تا مقامات تصمیم گیر در شورای عالی امنیت ملی با تاکید بر سیاست صبر استراتژیک پاسخ به حمله دمشق را زمان دیگری موکول کرده و مطابق با منافع کشور اقدام به ترمیم بازدارندگی ایران در حوزه شامات کنند.
تضعیف ایده صبر استراتژیک پس از حمله تروریستی اسرائیل به دمشق
مخالفان این دیدگاه معتقدند که اگر ایران ضربهای بازدارنده به اسرائیل وارد نکند، زمینه عملیاتی سازی استراتژی «له کردن سر اختاپوس» را برای ارتش رژیم فراهم خواهد نمود. در این راهبرد که توسط نفتالی بنت نخست وزیر پیشین اسرائیل طراحی شده اسرائیل به جای پاسخ به متحدان منطقهای تهران، مستقیما منافع ایران را هدف قرار خواهد داد. گروهی دیگر ضمن مخالفت با نگاه صبر استراتژیک معتقدند که عدم پاسخ به کشته شدن فرماندهان ارشد نیرو قدس در قلب دمشق سبب به اوج رسیدن تئوری «قورباغه پخته» در جبهه شمالی خواهد شد. به عبارت دیگر اگر ایران ضربه مشابهی به صهیونیستها وارد نکند، تلآویو دیگر هیچ خط قرمزی برای حمله به سوریه نخواهد داشت.
راه سوم؛ پافشاری بر عقلانیت راهبردی
پاسخ حساب شده و عقلانی ایران به حمله تروریستی اسرائیل زمینه تشدید فشارها بر نتانیاهو را تسهیل خواهد کرد. در جریان تماس تلفنی اخیر بایدن با نتانیاهو، رئیس جمهور آمریکا خواستار افزایش ارسال کمکهای بشردوستانه به غزه و در عین حال مشخص شدن نقشه راه برای پایان جنگ غزه شده است. تنها ساعاتی پس از این تماس تلفنی ارتش اسرائیل به صورت غیرمنتظر از خان یونس عقب نشینی کرده و کامیونهای حامل کمکهای بشردوستانه راهی غزه شدند. چنین صحنهای حاکی از افزایش فشارهای واشنگتن بر تلآویو در آستانه اوج گیری رقابتهای انتخاباتی در آمریکا است. در چنین شرایطی پاسخ محکم مقاومت به رژیم صهیونیستی در حکم هدیهای به «بی بی» خواهد بود که به وسیله آن میتواند جبهه جدیدی در قبال مقاومت لبنان، سوریه و در نهایت ایران باز کرده و آمریکا را مجبور به مداخله در امور خاورمیانه کند.
شرایط کنونی فرصت مناسبی برای مذاکره و اخذ امتیازات کلیدی از آمریکا فراهم کرده است
در حالی که صحبت از تشدید تنشها میان اسرائیل با ایران و حزب الله افزایش یافته، شاید راه دیگر مشاهده مجدد «تصویر بزرگ» و تامل مجدد درباره مقاله ویلیام برنز در دوماهنامه فارن افرز باشد. شاید مهمترین درس هفتم اکتبر برای ساکنان کاخ سفید آن بود که بدون در نظر گرفتن منافع ایران و اعضای محور مقاومت، بازتعریف نظم حوزه ایندوپاسفیک و عملیاتی سازی کریدور «هند- عرب- خاورمیانه» امکان پذیر نخواهد بود. در شرایطی که واشنگتن علاقه ای به گسترش تنشها در خاورمیانه ندارد، به نظر میرسد بهترین زمان برای مذاکره و دریافت امتیاز از طرف آمریکایی باشد. پایان جنگ غزه و برقراری آتشبس پایدار، از سرگیری مذاکرات اتمی، کاهش یا تعلیق تحریمهای حیاتی تهران، جذب سرمایه گذاری خارجی با هدف بازسازی صنعت نفت و گاز و در نهایت قرار گرفتن ایران در مسیر آیمک میتواند بخشی از مطالبات ایران در این «زمان طلایی» در مذاکره مستقیم با دولت بایدن باشد.