بازارهای خارجی

روایتی از روابط ایران و اروپا در سالی پرتلاطم

روابط تهران با قاره سبز از زمان شروع جنگ در روسیه و اوکراین وارد فاز جدیدی شده است. اتحادیه اروپا با روی کار آمدن جو بایدن، رییس جمهوری آمریکا در ابتدا تلاش کرد تا در نقش یک میانجی‌گر میان ایران و ایالات متحده ظاهر شود و در لوای نقش‌آفرینی جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تلاش کرد تا نقش پررنگی در مذاکرات احیای برجام بازی کند؛ اما این تلاش، با شروع درگیری میان روسیه و اوکراین، رنگ باخت. هر چه آتش جنگ میان دو طرف شعله‌ورتر می‌شد، دنیا شاهد ادعاهایی در خصوص کمک نظامی از سوی ایران به روسیه بود که با ادعای اوکراین بر روی حضور پهپادهای ایرانی رنگ دیگری گرفت؛ اینجا بود که اروپا فاز جدیدی از رویارویی با ایران شد و تلاش کرد تا روابط خود را با ایران روز به روز کمتر کند و راه خود را از موافقان احیای برجام جدا نماید. حالا اما مدتهای زیادی است که روابط تجاری ایران و اروپا هم هر روز، سردی بیشتری را تجربه می‌کند. برخی تحلیل‌گران، روابط مه‌آلود ایران و اروپا را در کارنامه دیپلمات‌های ایران نقطه تاریکی می‌دانند و برخی دیگر معتقدند که درست در ماههای باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، این روابط تیره و تار به نفع ایران نیست؛ هر چند این دیدگاه مخالفانی هم دارد. برای بررسی روابط ایران با اروپا در ماههای گذشته، اقتصاد آنلاین گفتگویی با رحمان قهرمان‌پور، کارشناس مسائل بین‌الملل به گفتگو پرداخته ‌است.

* اقتصاد آنلاین: کارنامه دولت سیزدهم در حوزه روابط دیپلماتیک، سطر و ستون‌های زیادی ندارد و محدود به برخی کشورهایی شده است که به طور سنتی، طرفداران روابط سیاسی با ایران بوده‌اند. هنوز هم خبری از روابط دیپلماتیک بدون واسطه با آمریکا نیست و حتی اروپا هم از گردونه این روابط تقریبا حذف شده است. هر چند در ایجاد ارتباط با برخی کشورهایی همچون چین به واسطه حضور در پیمان شانگهای و بریکس توفیقاتی را داشته است. در این میان برخی هم به صورت بدبینانه بر این باورند که دولت سیزدهم روابط ایران با اروپا را به سمت خوبی هدایت نکرده و برخی تحلیل می‌کنند که این شرایط در درازمدت، نگران‌کننده خواهد شد. علت این شرایط را چگونه تفسیر می‎کنید؟

– رحمان قهرمانپور: روابط ایران با اروپا یک جنبه هویتی دارد که از ابتدای جمهوری اسلامی ایران وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. منظور از این جنبه هویتی آن است که اروپا بخشی از مجموعه غرب است که جمهوری اسلامی ایران، آن را به عنوان «دگرهویتی» خود تعریف کرده است. اگر بخواهیم به زبان ساده بگوییم، در روایت هویتی جمهوری اسلامی ایران، یکی از علل مشکلات اصلی دنیا و به تبع آن، جمهوری اسلامی ایران، سلطه غرب بر نظام بین‌الملل است و اروپا هم بخشی از این نظام سلطه است. یعنی در کنار آمریکا، اروپا هم بخشی از نظام سلطه تلقی می‌شود؛ بنابراین افت و خیز در روابط ایران با اروپا از ابتدا وجود داشته است. روابط ایران با انگلیس بعد از مساله سلمان رشدی و روابط ایران با فرانسه، دانمارک، سوئد یا کشورهای دیگر اروپایی، به خوبی این شرایط را نشان می‌دهد. در واقع با بیشتر کشورهای اروپایی و با خود اتحادیه اروپا مشکلاتی در این حوزه وجود داشته است. این نگاه با اینکه در سال‌های اخیر تا حدی رقیق شده، ولی هنوز از بین نرفته است. به عبارت ساده‌تر، تا زمانی که جمهوری اسلامی ایران نگاه هویتی به اروپا دارد و اروپا را بخشی از نظام سلطه می‌بیند، این افت و خیزها در روابط ایران و اروپا وجود خواهد داشت. بدبینی در روابط دوجانبه، یکی از محصولات همین نگاه هویتی است. درست است که بی‌اعتمادی در روابط ایران و اروپا کمتر از بی‌اعتمادی در روابط ایران با آمریکا است، ولی در قیاس با سایر کشورها به عنوان مثال در روابط ایران با کشورهای عربی، میزان بی‌اعتمادی خیلی بیشتر است. حال در دوره‌های مختلف، این بی‌اعتمادی کمتر و بیشتر شده است. مثلاً این بی‌اعتمادی در «میکونوس» به اوج خودش رسید و بعد از برجام کمتر شد؛ به نحوی که روابط ایران از سال ۲۰۱۶ میلادی با اروپا بهتر شده است؛ هر چند دوباره بعد از داستان جنگ روسیه و اوکراین، این بی‌اعتمادی تشدید شده و شاید بگوییم روابط فعلی ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی در کمترین حد سیاسی خودش در چهار دهه گذشته قرار دارد.

* به هر حال این خبر خوشی نیست که روابط ایران با کشورهای اروپایی به کمترین میزان در ۴ دهه اخیر رسیده است؛ چراکه از نقش‌آفرینی سیاسی و اقتصادی اعضای این اتحادیه نمی‌توان غافل شد. به اعتقاد شما، این کاهش رابطه با اروپا چقدر برای ایران می‌تواند آسیب‌زا باشد؟

این نکته مهمی است. به هر حال اروپا صاحب فناوری پیشرفته است و در حوزه‌های مختلفی با ایران، روابط قدیمی دارد. اگر فقط به شبکه برق ایران نگاه کنیم، مشاهده می‌شود زیرساخت این شبکه عمدتاً از سوی آلمانی‌ها احداث شده و همچنان فناوری بخش عمده‌ای از این زیرساخت متعلق به آلمان است. همین وضعیت را در سایر زیرساخت‌های موجود در بخش‌های مختلف اقتصادی از صنعت خودرو تا آرایشی و بهداشتی و حتی صنایع غذایی به خوبی می‌توان مشاهده کرد؛ بنابراین یک جنبه بسیار مهم روابط ایران با اتحادیه اروپا در حوزه فناوری متمرکز است که متاسفانه عدم بروز رسانی این زیرساخت‌ها در کشور، منجر به مشکلات عدیده بسیار شده است؛ بنابراین ضرر ما در نداشتن روابط با اروپا، از برخی جهات از ضرر نداشتن رابطه با آمریکا به مراتب بیشتر است؛ چراکه میزان سرمایه‌گذاری و حضور اروپایی‌ها در بخش‌های مختلف اقتصاد ایران گسترده‌تر از آمریکا است و همچنین سابقه تاریخی بیشتری دارد. مثال دیگر، صنعت خودرو ایران است که عمدتاً متکی و مبتنی بر همین فناوری اروپایی است. این روند را در جاهای دیگر هم می‌توان دید. از جهات دیگر، اروپا به صورت سنتی یکی از بازارهای اصلی صادراتی ایران بوده است، به خصوص اینکه صادرات نفت و محصولات پتروشیمی ایرانی به این کشورها صادر می‌شود؛ بنابراین اروپا با اینکه در قیاس با دو دهه گذشته، جایگاه ضعیف‌تری در سیاست جهانی دارد، ولی همچنان جز بلوک پیشرفته از نظر فناوری و اقتصادی است و این را نباید فراموش کرد. مثلاً شما به سطح فناوری کشور کوچکی مثل هلند نگاه کنید، امروز برای محدود کردن صادرات تراشه به چین، مشکلات بسیاری بروز کرده است که نشان می‌دهد این کشور سهم بسیار مهمی در تکنولوژی‌های روز دنیا دارد. همچنین یکی از مشکلاتی که روسیه در حال حاضر با دنیا دارد، این است که بعد جنگ با اوکراین، فناوری که از اروپا وارد روسیه می‌شد، دیگر وارد نمی‌شود؛ بنابراین به صراحت می‌توان گفت کاهش سطح روابط تجاری ایران و اروپا، در زمینه‌های مختلفی مانند صنعت خودرو یا هواپیمایی به ایران صدمه وارد می‌کند و اینجا است که نشان می‌دهد که یک رابطه ناگسستنی بین ایران و اروپا وجود دارد و قطع این روابط حتماً از نظر فنی و به روزرسانی زیرساخت‌ها و نیز کارآمد کردن خدمات رفاهی نقش منفی خواهد داشت.

* بعد از ادعای تایید نشده فروش پهپاد از سوی ایران به روسیه در جنگ با اوکراین، کشورهای اروپایی روش جدیدی را در رابطه با ایران اتخاذ کردند. علت این رویکرد از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

بدون شک جنگ اوکراین یک تهدید جدی برای اروپا به شمار می‌رود. به عبارت دیگر، اتحادیه اروپا پیشرفت خود را در دوران بعد از جنگ جهانی دوم، مدیون ساختار امنیتی می‌داند که در اروپا ایجاد شده و تنش و اختلاف میان کشورهای اروپایی را کاهش می‌دهد و باعث شده که کشورهای اروپایی در همکاری تجاری و اقتصادی و سیاسی با یکدیگر رشد کنند. دوران ۳۰ ساله رشد در فرانسه، معجزه اقتصادی آیزنهاور در آلمان و احیای اقتصادی بریتانیا، محصول آن آرامش و امنیت بعد از جنگ جهانی دوم بود که با ساختار امنیتی در اروپا ایجاد شد. ساختاری که متکی به ناتو بود و اتحاد فرا آتلانتیکی، میان اروپا و آمریکا نقش اساسی را در این پیمان امنیتی داشت اما در سال ۲۰۲۲ میلادی، روسیه به این معماری و ساختار امنیتی حمله کرد و به نوعی آن را در معرض تهدید بسیار جدی قرار داد. پس از آن، احساسی که در اروپا بوجود آمد این بود که همه آن میراثی که اروپا بعد از جنگ جهانی دوم به دست آورده بود، به یکباره تهدید شد و به تبع آن، تاثیر تاریخ جنگ جهانی دوم در اروپا بازتولید گردید. یعنی حمله روسیه در افکار عمومی اروپا که خاطره تلخ جنگ جهانی اول و دوم و به نوعی فاشیسم را داشتند، دوباره زنده شد؛ آن هم در شرایطی که اروپا در قیاس با یک دهه قبل و به خاطر بروز بحران مالی در سال ۲۰۰۸ میلادی، ضعیف‌تر شده بود؛ یعنی یکی از دلایلی که روسیه در این تاریخ به اوکراین حمله کرد، این بود که فکر می‌کرد اروپا ضعیف‌تر شده و روابط اتحاد اروپا با آمریکا مانند گذشته نیست، بنابراین اروپا نمی‌تواند واکنش متحدی نشان دهد. خروج انگلیس از اتحادیه اروپا هم باعث تضعیف این اتحادیه شده است؛ بنابراین روسیه در موقعیت نسبتاً ضعیفی که اتحادیه اروپا داشت، به اوکراین حمله کرد. در چنین موقعیتی، احساس ترس و تهدید در اروپا تشدید شد. شما دقت کنید بیشترین میزان کمک به اوکراین از لیتوانی، لتونی و اسلوونی بود؛ چون این کشورها بیشتر احساس ترس می‌کردند؛ بنابراین هر کشوری که اروپا احساس می‌کرد به نوعی حامی حمله روسیه به اوکراین است یا به او کمک می‌کند، به مقابله با آن کشور برخواست و ایران هم از نظر اروپا یکی از آنها بود. از سوی دیگر، بعد از اعتراضات داخلی که در ایران شکل گرفت، این مساله نیز برای اروپایی‌ها اهمیت پیدا کرد؛ به این معنا که اروپا اساساً خود را قدرت نرم‌هنجاری می‌داند. اگر به اسناد اتحادیه اروپا مراجعه کنید، می‌بینید که قدرت اتحادیه اروپا ناشی از ارزش‌هایی است که اتحادیه اروپا به آنها پایبند است. این ارزش‌ها شامل ارزش‌های آزادی بیان، حقوق بشر و مواردی از این دست می‎شود؛ بنابراین مساله اعتراضات، هم از نظر اروپا و با تفسیری که آنها از مبانی تشکیل اتحادیه اروپا داشتند، مهم شد. در حقیقت جنگ اروپا مهم بود، ولی اعتراضات داخی ‌و نوع واکنش اروپا هم، روند سرد شدن روابط ایران و اروپا را تقویت کرد.

* بعد از توافق برجام و خروج ترامپ، این اروپایی‌ها بودند که سعی کردند این توافق باقی بماند، آیا با تغییرات در رابطه‌ میان تهران و اروپا باید انتظار ادامه این روند را داشت؟ 

باید دقت کنیم ساختار تصمیم‌گیری در اتحادیه اروپا به مراتب پیچیده‌تر از آمریکا است. یعنی حتی زمانی که اتحادیه اروپا بخواهد تصمیمی بگیرد، ممکن است پارلمان جلوی این کار را بگیرد. کما اینکه مدتی قبل شاهد این بودیم که پارلمان اتحادیه اروپا به شدت به آقای جوزپ بورل در نوع تعامل با ایران اخطار داد و حتی برخی از نمایندگان پارلمان اروپایی از جمله برخی از نمایندگان سوئدی پارلمان اتحادیه اروپا، خواهان کاهش سطح روابط اروپا با ایران شدند؛ بنابراین بر خلاف آمریکا که یک کشور است و در تصمیمات، پیچیدگی اروپا را ندارد، اتحادیه اروپا متشکل از ۲۷ کشور بوده و شیوه تصمیم‌گیری در آن مبتنی بر اجماع است؛ بنابراین وقتی در مورد اروپا صحبت می‌کنیم، باید به این محدودیت و ویژگی ساختاری در اروپا توجه ‌کنیم. شاید تروئیکای اروپایی بخواهند تعامل با ایران را ادامه بدهند. مخصوصاً انگلیس که محدودیت آن چنانی ندارد؛ ولی مساله این است که آنها سیاستشان را باید با بقیه ساختارهای اتحادیه اروپا از جمله پارلمان هماهنگ کنند. این پیچیدگی ساختاری در اروپا روند تصمیم‌گیری را در کند کرده است. بعد از جنگ اوکراین و اعتراضات سال گذشته، رویکرد اروپا نسبت به ایران منفی شد. پس می‌توان گفت که تغییر این رویکرد و بازگشتن اروپا به مسیر قبلی یعنی تعامل با ایران، صرفاً در اختیار سه کشور اروپایی نیست؛ بلکه سایر نهادهای اتحادیه اروپا از جمله پارلمان و شورای اروپا هم باید این همراهی را داشته باشند که به نظر می‌رسد در شرایط فعلی این همراهی وجود ندارد. در نتیجه به نوعی بحرانی که بعد از جنگ روسیه و اوکراین، در روابط ایران و اروپا شکل گرفت، همچنان ادامه دارد و فعلاً در چشم‌انداز موجود به نظر می‌رسد که این بحران حل نخواهد شد. از سوی دیگر، بعد از خروج ترامپ یعنی بعد از ۲۰۱۸ میلادی مشاهده شد که اروپا عملاً به میانجی اصلی برای احیای برجام تبدیل شد. بعد از اینکه جنگ روسیه و اوکراین پیش آمد، اروپا عقب کشید. علت اینکه سر توافق مسقط هم، اروپا اعتراض نکرد، به دلیل رضایت آنها نیست؛ اما چون در صحنه جنگ با روسیه از نظر امنیتی به آمریکا وابسته است و چون آمریکا با ایران مذاکره می‌کند، اتحادیه اروپا نمی‌خواهد این روند را بهم بزند و باعث اخلال در روابط اروپا با آمریکا شود. وابستگی امنیت اروپا به آمریکا مساله بسیار مهمی است. یعنی در شرایطی که روسیه به اوکراین حمله کرده و چین روز به روز قوی‌تر می‌شود، اتحادیه اروپا متحدی جز آمریکا ندارد؛ بنابراین وقتی آمریکا وارد مذاکره با ایران می‌شود قاعدتاً اتحادیه اروپا تلاشی ندارد که این مذاکرات را بر هم بزند. پس سکوت اروپا الزاماً به معنای همراهی اتحادیه اروپا با این مذاکرات و پذیرش آن نیست؛ بلکه بیشتر به خاطر ملاحظاتی است که در نوع رابطه‌اش با آمریکا دارد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا