پرداخت یارانه نقدی آنقدرها هم بد نیست!
در تمام کشورهای دنیا، دولتها به اشکال مختلف به دنبال حمایت از اقشار محروم جامعه هستند. با توجه به تورم بالا و همچنین بروز شوکهای تورمی در ایران لزوم برقراری این حمایت پررنگتر هم میشود؛ زیرا با افزایش سطح عمومی قیمتها و پایین ماندن قدرت خرید مردم در کشور، گذراندن زندگی و تامین مایحتاج اولیه مشکل میشود.
حمایت از طریق پرداخت یارانه نقدی
این حمایت میتواند اشکال مختلفی داشته باشد و کشورها هم از این انواع حمایتها استفاده کردند که هرکدام میتواند مزایای خودش را داشته باشد. پرداخت نقدی، پرداخت شبه نقدی و پرداخت کالایی از انواع این حمایتها هستند.
پرداخت نقدی همان یارانه نقدی است که در دهه گذشته در کشور تا حدی مورد استفاده قرار گرفته؛ پرداخت شبهنقدی هم استفاده از کوپن و پرداخت کالایی هم توزیع سبدی متشکل از برخی کالاهای اساسی است. ما در کشور خود تجربه استفاده از هر سه این حمایتها را داشتهایم.
درآمد پایه همگانی (UBI)
یکی از طرحهای کمتر اجرا شده ولی بسیار داغ و معاصر برای تغییر ساختاری نظام جامع حمایت اجتماعی کشورها که طرفدارانی در میان نظریه پردازان راست و چپ دارد، «درآمد پایه همگانی» یا UBI (Universal Basic Income) است: پرداخت نقدی، همگانی و غیرمشروط به همه افراد جامعه.
طرفداران این ایده میگویند، مفیدترین کار برای حمایت از فقرا و تولیدکننده تضمین حداقلی از پرداخت نقدی به همه مردم است؛ چرا که حذف یک سری از افراد پیچیدگیهایی دارد. ولی در مقابل پرداخت این یارانه به دهکهای بالای درآمدی باید از آنها چندین برابر مالیات دریافت کرد.
UBI همان یارانه نقدی ایران است؟
پرداخت یارانه نقدی که حدود یک دهه است در ایران انجام میشود از سال ۸۹ و با اجرای طرح هدفمندی یارانهها کلید خورد. تقریبا میشود گفت تمام جمعیت کشور این یارانه دریافت کردند پس میتوان گفت ما در کشور خود این طرح پرطرفدار را اجرا کردیم. اما چرا پرداخت یارانه نقدی در ایران چندان موفقیت آمیز نبود و امروز پس از گذشت ۱۰سال، ارزش یارانه ۴۵هزار و ۵۰۰ تومانی که دولت به مردم میدهد و در ابتدا حدود ۴۵دلار بود به حدود دو دلار کاهش یافته است و با وجود اینکه تخصیص آن هزینه زیادی را به دولت متحمل میکند اما تاثیر زیادی در زندگی مردم ندارد؟
در پاسخ به این سوال باید گفت هدف این طرح این بود که یارانه پنهانی که دولت برای انرژی پرداخت میکند به مرور زمان کاهش یابد و منابع حاصل از آن به شکل پول نقد بهدست مردم برسد. زیرا این اعتقاد وجود دارد که برای مثال یارانه پنهانی که دولت برای بنزین پرداخت میکند رانتی است که بهدست اقشار مرفه جامعه میرسد؛ زیرا اقشار پاییندست که هدف اصلی، حمایت از آنها است، اصلا خودرو ندارند که بخواهند از این یارانه منتفع شوند.
یارانه نقدی در ایران به دلایل مهمی از مسیر خودش منحرف شد. موضوع اول این بود که رقم ثابتی برای آن مشخص شد و همچنان این ابهام وجود دارد که مصارف آن بیش از منابع حاصل از اصلاح قیمت حاملهای انرژی بوده است. به همین دلیل بسیاری در کشور فکر میکنند پرداخت یارانه نقدی همان چاپ پول است و منجر به تورم میشود. درحالی که اگر منابع آن کاملا مشخص باشد چنین اتفاقی نمیافتد.
مشکل دیگر که خیلی مهم بود این است که ایده UBI متکی بر این است که انواع دیگر یارانه سیاه را به طور کامل حذف کنیم. در حالی که طی سالهای گذشته فرآیند پلکانی افزایش قیمت حاملهای انرژی متوقف شد و همچنان یارانه پنهان آنها پرداخت میشد. به طوری که امروزه گفته میشود دولت ۲میلیون میلیاردتومان صرف این یارانههای پنهان میکند و این نشانگر آن است که همچنان تفکر غلط یارانههای قیمتی و کالایی در ذهن سیاستگذاران وجود دارد.
راهحل چیست؟
بنابراین میتوان گفت قطع یارانههای پنهانی که عاید ثروتمندان میشود و اختصاص دادن منابع آن به صورت مساوی به همه مردم میتواند یکی از راهحلهای اساسی برای حمایت از کم درآمدها باشد. یعنی یارانههای پنهان از جمله ارز ۴۲۰۰تومانی، یارانه حاملهای انرژی یا هرگونه رانتی که به هرشکلی سودی به اقشار بالادست جامعه میرساند حذف شوند و منابعی که از حذف این یارانه آزاد خواهد شد، به صورت نقدی در اختیار همه مردم قرار گیرد. در کنار آن باید نظام مالیات ستانی هم دقیق و به درستی کار کند تا از ثروتمندان مالیات دریافت شود و اینگونه یارانهای که به آنها پرداخت میشود جبران شود و علاوه بر آن منابع اضافی برای حمایت بیشتر دولت از اقشار فرودست باشد. لازم به تاکید دوباره است که پیشنهاد حذف یارانه ثروتمندان به این دلیل مطرح نمیشود که این کار سخت و پرخطا است و ممکن است در این فرآیند یارانه کسانی به اشتباه قطع شود که بسیار به آن نیاز دارند. بنابراین با اجرای این طرح هم اقشار کم درآمد مورد حمایت قرار میگیرند و هم منابع کشور، صرف ثروتمندان نخواهد شد.